تفاوت کسب و کارهای معمولی با استارتاپ ها چیست؟

تفاوت کسب و کارهای معمولی با استارتاپها چیست

تفاوت کسب و کارهای معمولی با استارتاپ ها این است که در یک استارتاپ با افزایش مشتری نیاز به اضافه کردن نیرو نیست و هزاران مشتری را با تعداد کمی نیروی انسانی می‌توان سرویس‌دهی و مدیریت کرد. برای مثال اگر به مشتریان اسنپ هزاران نفر اضافه شود شاید نیاز به اضافه کردن حتی یک نیرو در تیم پشتیبانی نباشد. در بقیه استارت آپ ها نیز به همین صورت افزایش مشتری با موانع کمتری قابل کنترل است. این خاصیت باعث می شود استارتاپ ها بتوانند رشد بسیار زیاد و محدودیت‌های کمی بر سر راه داشته باشند که میتوان تفاوت های این دو را در مواردی مانند: انتظارات متفاوت از نرخ رشد، نحوه تامین مالی متفاوت، ماهیت اصلی ایده دانست. برای آشنایی با چگونگی ثبت استارتاپ، مقاله چگونه استارتارتاپ ثبت کنیم را مطالعه نمائید.

 دلایل تفاوت‌های کسب و کارها معمولی با استارتاپ ها

انگیزه و اهداف تجاری

مهم‌ترین تفاوت یک استارتاپ با کسب و کارهای معمولی در هدف آن‌ها است. هدف از ایجاد یک کسب و کار این است که با سرمایه‌ای کم، کار و درآمدی قابل اطمینان داشته باشیم. پس وقتی با دوستانمان یک کارگاه تولیدی راه‌اندازی کرده‌ایم می‌توانیم به تجارتمان به عنوان یک کسب و کار کوچک نگاه کنیم. اما هدف از ایجاد یک استارتاپ، تولید راه‌حل برای یک مشکل یا نیاز است. پول مهم است، اما هدف اصلی نیست. استارتاپ‌ها اهدافی جاه‌طلبانه دارند. آنها به دنبال تحول هستند. می‌خواهند با محصول و خدمتی که ارائه می‌کنند، یک تغییر بزرگ در بازار ایجاد کنند. جالب است که خیلی از استارتاپ‌ها لزوما برنامه‌ای تجاری ندارند. آن‌ها دنبال ارائه یک محصول جدید هستند و ممکن است فقط امیدوار باشند که یک شرکت تجاری بزرگ، استارتاپ آن‌ها را بخرد و برای محصول آن‌ها یک پلن تجاری ارائه دهد.

ایده‌پردازی

 یکی دیگر از تفاوت ها بین استارت‌آپ‌ها و کسب‌وکارها در هویت ساخت آن‌ها است. کسب‌وکارها اغلب ایده‌های سنتی دارند، مثل آرایشگاه‌ها، رستوران‌ها، آژانس‌های بازاریابی و بسیاری از کسب‌وکارهای مشابه دیگر که ایده‌ی خاصی پشت آن‌ها وجود ندارد.

اما استارت‌آپ‌ها ایده‌های منحصربه‌فرد دارند، یعنی تا چند سال پیش هیچ اثری از آن‌ها نبود. آن‌ها اغلب شدیدا ریسک‌پذیر هستند و احتمال این‌که موفق نشوند هم زیاد است. با این حال، رشد بسیار زیاد آن‌ها هر کسی را مجاب می‌کند که به یک ایده‌ی متفاوت و سودآور فکر کند.

میزان خطر‌پذیری

کسب و کارهای معمولی سعی می‌کنند از ریسک دوری کنند و کارِ آزموده را انجام دهند. اما ریسک در ذات استارتاپ‌ها است. راه‌اندازی یک استارتاپ ریسک بالایی دارد. چون شما می‌خواهید محصول یا خدمتی نوآورانه را ایجاد کنید. ممکن است نتوانید این محصول را بسازید یا آن را تجاری کنید. ممکن است نتوانید برای محصولتان مشتری پیدا کنید یا حتی ممکن است ایده‌ی استارتاپ اجرایی شود اما موفقیت مالی نداشته باشد.

سرعت و میزان رشد

اصلی‌ترین تمایز استارت‌آپ‌ها با کسب‌وکارهای معمولی در میزان رشدشان است. استارت‌آپ‌ها معمولا کسب‌وکارهایی هستند که با تکنولوژی سر وکار دارند و بنابراین اغلب هیچ محدودیت زمانی، مکانی و جغرافیایی برای آن‌ها وجود ندارد.

کسب و کارها معمولا خیلی زود به سوددهی می‌رسند و بعد از مدتی وارد فاز رشد با شیب ملایم می‌شوند. اما استارتاپ‌ها کاملا متفاوت عمل می‌کنند. استارتاپ‌ها در ابتدا ایده‌ای هستند که تا تجاری شدن فاصله‌ی بسیاری دارند. کار کردن روی این ایده تا مدت‌ها فقط هزینه است. به همین دلیل زمان رسیدن به نقطه‌ی سوددهی در استارتاپ‌ها خیلی زیاد است. ممکن است ۵-۶ سال کار کنند و درآمد آن‌ها صفر باشد. اما بعد از رسیدن به نقطه‌ی تجاری شدن به این دلیل که راه‌حلی جدید را معرفی می‌کنند با سرعت بالایی در بازار رشد خواهند کرد. برای دانستن روشهای نوین مدیریت کسب و کار خود مقاله برای مدیریت بهتر کسب و کار خود چه باید بکنیم؟ را مطالعه کنید.

برای مدیریت بهتر کسب و کار خود چه بکنیم؟
برای مدیریت بهتر کسب و کار خود چه بکنیم؟

مقیاس ‌پذیری

مقیاس‌پذیری یکی از مفاهیم مهم در تجاری شدن یک ایده است. در حالت عادی اگر بخواهیم یک کسب و کار را ده برابر بزرگ‌تر کنیم باید همه‌چیز از جمله کارمندان، فضا و هزینه‌ها را ده برابر کنیم. اما کسب و کارهای مقیاس‌پذیر این‌گونه نیستند. برای آشنایی با چند نمونه استارتاپ موفق ایرانی مقاله معرفی استارتاپ های موفق ایرانی را مطالعه نمائید.

رستوران‌ها نمونه‌ای از کسب و کارهای غیر مقیاس‌پذیر هستند اما تقریبا تمام کسب و کارهای اینترنتی مقیاس‌پذیرند. مقیاس‌پذیری یکی از دلایل رشد بسیاری از استارتاپ‌ها است. البته یک استارتاپ لزوما مقیاس‌پذیری بالایی ندارد اما چون بیشتر استارتاپ‌ها راه‌حل‌هایی خلاقانه و در بستر اینترنت دارند مقیاس‌پذیر هم هستند.

روش‌های تامین مالی

یک کسب‌وکار معمولی در مراحل اولیه‌ی شکل‌گیری خود به دنبال درآمد ثابت و مکفی است  و معمولا با سرمایه اولیه شخصی یا با کمک خانواده و دوستان شروع می‌شود و زمانی که امید به درآمد پایدار به وجود آمد از طریق گرفتن وام گسترش پیدا می‌کند. همین اطمینان از درآمد باعث شده که بانک‌ها به این کسب و کار وام بدهند و یا سرمایه‌گذاران عادی حاضر شوند در چنین کسب و کاری سرمایه‌گذارای کنند.

اما یک استارت‌آپ برای سریع‌تر کردن روند رشد نیازمند بودجه‌ی بسیار زیادتری است. استارت‌‌آپ‌ها معمولا با ریسک شروع می‌کنند، چون می‌خواهد روندهای قبلی را در هم شکند و یک ایده‌ی جدید را پیاده‌سازی کند، این نیز دلیل دیگری برای دریافت سرمایه توسط آن‌هاست. استارتاپ‌ها برای مدت‌ها ضررده هستند ولی اگر به موفقیت تجاری برسند می‌توانند به سرعت رشد کرده و سرمایه فوق‌العاده‌ای را رقم بزنند. به همین دلیل استارتاپ‌ها به سرمایه‌گذاران خطر‌پذیر نیاز دارند و معمولا با سرمایه شخصی شروع به کار می‌کنند اما برای آن‌که به نقطه‌ی جهش رشد برسند به سرمایه‌گذاران خطر‌پذیر نیاز دارند که این سرمایه‌گذاران حاضرند روی کسب و کاری با ریسک بالا و پتانسیل رشد فوق‌العاده سرمایه‌گذاری کنند. رایج‌‌ترین روش‌های دریافت سرمایه که این روزها بیشتر استارت‌آپ‌ها از آن‌ها استفاده می‌کنند، شتاب‌دهنده‌ها هستند. بسیاری از شتاب‌دهنده‌ها علاوه بر سرمایه‌گذاری، خدمات منتورینگ و فضای کاری نیز ارائه می‌کنند. همین امر باعث شده استارتاپ ها به سمت آن‌ها روی بیاورند. یکی از دلایل جان گرفتن استارتاپ‌ها در ایران، افزایش تعداد همین شرکت‌های سرمایه‌گذاری و شتاب‌دهنده‌ها می باشد. برای آشنایی بیشتر با شتابدهنده ها مقاله تاریخچه ظهور شتابدهنده ها را مطالعه نمائید.

تاریخچه ظهور شتابدهنده ها
تاریخچه ظهور شتابدهنده ها

مطالبی که هر استارتاپی باید بداند را اینجا مطالعه کنید.

 در نهایت آگاهی از این‌که آیا سرویس یا خدمات شما یک کسب‌وکار است یا یک استارت‌آپ، از آن جهت لازم و ضروری به نظر می‌رسد که راه‌‌اندازی و طراحی استراتژی برای یک کسب‌وکار با یک استارت‌آپ بسیار متفاوت است. هم‌چنین قوانین حقوقی متفاوتی برای کسب‌وکارها و استارت‌آپ‌ها وجود دارد. به عنوان مثال، صاحبان استارت‌آپ‌‌ها باید در زمینه‌هایی مثل حق کپی رایت، حریم خصوصی، فرآیندهای عملیاتی و موارد مشابه مجوزهای لازم را کسب کنند که اغلب اوقات به دلیل هویت ساختارشکنانه آن‌ها کاری بسیار چالشی است، اما کسب‌وکارها کافیست از ساختارهای سنتی صنعت خود تبعیت نموده و از بین آن‌ها چارچوب مناسبی را برای خود انتخاب کنند. هم‌چنین استارت‌آپ‌ها باید از لحاظ استراتژی، برندینگ، تبلیغات و بازاریابی به شیوه‌ای متفاوت و جنجالی‌تر عمل کنند. به همین دلیل، شما باید از ابتدای شروع سرویس‌دهی بدانید که یک کسب‌وکار هستید و یا یک استارت‌آپ!

اگر استارتاپ هستید و تمایل به رشد دارید و نمیخواهید اشتباهاتی که استارتاپ های دیگر کردند را تکرار کنید می توانید از خدمات مشاوره ای استفاده کنید، برای آشنایی با مزایای مشاوره استارتاپی مقاله دلایل ضرورت مشاوره استارتاپی را مطالعه نمائید و اگر نیاز به مشاوره دارید می توانید درخواست مشاوره خود را هم اکنون ثبت کنید.

گردآورندگان: تکتم زحمتکش مرجانه، مونا فدایی

منابع

https://ecomotive.ir/1397/06/10/what-is-startup/

https://hamyar.co/startup-vs-small-business/

http://www.shabta.com/1396/04/23

عضویت در خبرنامه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *